روانشناسی
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روانشناسی و آدرس clinicalpsychology2012.LXB. ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






 

 
12:41pm Feb 15

‫از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند. دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت وزمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ... جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم. دوستدارتو : بابالنگ دراز

[ برچسب:, ] [ 10:34 ] [ farzaneh ]


 

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است .حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من وساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشترهالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید.
ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.

[ برچسب:, ] [ 23:45 ] [ farzaneh ]
 
 

 

گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد…..
و سرانجام گنجشک روي شاخه اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگيني سينه توست.

گنجشک گفت : لانه کوچکي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي کسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم کجاي دنيا را گرفت ه بود؟ و سنگيني بغضي راه کلامش بست.
سکوتي در عرش طنين انداخت فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:ماري در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمين مار پر گشودي.
گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسيار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي! اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو ريخت …
هاي هاي گريه هايش ملکوت خدا را پر کرد …



 

[ برچسب:, ] [ 23:40 ] [ farzaneh ]


 

چارلی چاپلین می گوید

آموخته ام که... تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردی

آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است

آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه ای از طرف کودکي، نه گفت

آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم

آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشيم

آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وی

آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است

آموخته ام ... که زندگي مثل يک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند

آموخته ام ... که پول شخصيت نمي خرد

آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند

آموخته ام ... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم

آموخته ام ... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد

آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان

آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد

آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم

آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام ... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد

[ برچسب:, ] [ 23:28 ] [ farzaneh ]


 

خاطره یک مشهدی در روز عاشورا
---
> >>روز عاشورا چیکار کِردی یَره ؟
>
>هیچی … صُبش جات خالی تو خیابون اَبکوه یک خیمه داشت لوبیا مِداد دوتا کاسه لوبیا با نون زدم تو رگ ! بعدش هموجور پیاده رَفتم فلکه دروازه قوچان دیدُم ایطرف درَن چایی مدَن اوطرف شیرکاکو ! اول رفتم شیرکاکو ره خوردُم جات خالی … بعدشم امدم چایی بخوُرم دیدم رو شیرکاکو حال نِمده ! مِزه شیرکاکو ره مُبره ! نِخوردُم ! امدُم برُم طِرف حَرَم دیدم یَک ماشین واستاد از صندوق عقبش شله زَرد دراورد زود دویدُم یا علی ! یَک شله زرد گریفتم دوتا قاشق خوردُم دیدُم مِزه اب مِده ...اِنداختم تو جوب ! نزدیک میدون شهدا که رسیدُم دیدُم یک یارو دره ساندویچ تخم مرغ مِده  رفتم یک ساندویچ گریفتم خوردُم  گلوم گیریفت  رفتم جلوتر یک لیوان چایی خوردُم تا رسیدُم حرم ! یَک سِلام مَشدی دادُم به
اقا گفتم نوکرتم رفتم تو حَرم!
>
>تو حَرم یَکم سینه زدُم خیلی حال داد  یَک دختره رفته بود تو کوک سینه زدن ما ! مایَم شور حسینی گریفتِما بزن که مِزنی الان ای قفسه سینَم درد مُکنه بَدجور ! نوحه که تموم رَفت امدُم شماره تلیفون بدُم بهش نمدنم کجا رَفت !
>
>هیچی  ظهرشَم جات خالی رفتُم تو کوچه زردی شله خوردُم دوتا کوکا هم روش اقا سنگین رفتم امدُم رفتم تو مِسجد گلمکانیا دراز کشیدم تا عصر ! عصرشَم دیدُم باز یک بابایی دره عدسی نذری مِده دوتا کاسه خوردُم نامرد توش سنگ داشت ای دندونه جلوم شیکست ! شبشَم یک شمع از تو مِسجد بلند کِردُم را افتادم شام غریبان ! یک دختره بود شمع دستش بود لامَصب یک حال سَگی مِداد که نگو !   یک جا که شلوغ رَفت اَزَم بغلش رد رَفتم  جیغ کشید باباش فهمید گریفتَن با براراش زَدنم نامردا !هی امدم تیزی ره در بیارُم واز گفتم روز عاشورا گنا دره کسی ره چاقو بزنی !
>
>هیچی شبشم امدُم خانه هم سینه ام درد می کرد  هم زیر چشمُم کبود رفته بود
هم دندونم شیکسته بود هم اِسهال رفته بودم
[ برچسب:, ] [ 23:25 ] [ farzaneh ]



 

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
 
وقتی استاد خبر امتحان رو میده : (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) ... ... موقع امتحان: (←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→) وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری: (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) وقتی که نمره ها رو میزنن : (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)


 

[ برچسب:, ] [ 23:13 ] [ farzaneh ]

انسان‌های مضطرب، اصلا آدم‌های راحت و آرامی نیستند و دوست دارند بیش‌ازحد در كارشان نظم وجود داشته باشد. شاید افكار خیال‌پردازانه نداشته باشند و گوشه‌گیر هم نباشند، اما زیاد با دیگران نمی‌جوشند و رفتارهای اجتماعی خیلی خوبی هم از خود نشان نمی‌دهند و تعاملات اجتماعی‌شان دچار مشكل است.


ادامه مطلب
[ برچسب:, ] [ 14:59 ] [ farzaneh ]

امروزه یافتن یک همسر مناسب بیشتر شبیه بازی با یک  ماشین قمار می باشد. در حقیقت انتخاب همسر بدون شناخت جنبه های شخصیتی خود یک ریـسک مــار  میرود. بنابراین تعجبی ندارد اگر بـسـیـاری از افـراد، دیـگر  تحمل بازی عشق را ندارند و از انـجام تجربه های بـعدی سر باز می زنند.



مساله اصلی درانتخاب همسر این است که اگرشخصیـت طرفین با هم همگونی نـداشـتـه باشـد، آن رابـطـه دیــری نخواهد پایید. بنابراین برای داشتن یک زندگی لذت بخـش  و ماندنی باید زمانی را به شناختن خود ونوع شخصیتتان  اختصاص دهید. بعد از شناخت خود بهتر خواهید توانست همسر دلخواهتان را انتخاب کنید.


بـرای پـی بـردن بـه شـخصـیت، یـک سـایت اینترنتی رایگان وجود دارد که در ادامـه آن را معرفی خواهیم کرد.



ادامه مطلب
[ برچسب:, ] [ 14:55 ] [ farzaneh ]

اغلب کودکان روش دیگری را برای نشان دادن عصبانیت و ناامیدی بلد نیستند. از این‌رو این بدخلقی‌ها هنگام عصبانی شدن کودک و یا ناامیدی او رخ می‌دهند…

بدخلقی در کودکان به‌طور کلی یک ابراز خشم ناگهانی و غیرمنتظره است و تمایل به جلب توجه در آن نقشی ندارد. هنگام بدخلقی اغلب کودکان به اعمالی مانند گریه کردن، فریاد زدن، چرخاندن و حرکت دادن دست‌ها و پاها دست می‌زنند.


ادامه مطلب
[ برچسب:, ] [ 14:53 ] [ farzaneh ]

برای خانم‌ها، توانایی همیشه منجر به اعتمادبه‌نفس نمی‌شود. دلیلش این است:

زنان موفق می‌دانند که در هر کار مردانه‌ای، گاهی خود را در شرایطی نامساعد می‌بینند. ممکن است دست‌کم گرفته شویم، مورد استفاده کمتر قرار گیریم یا حتی حقوق کمتر دریافت کنیم. تحقیقات نشان می‌دهد زنان باید در سطوحی به طور غیرعادی بالا کار کنند تا درمقایسه با همکاران مرد خود توانا به نظر برسند.

اما به تجربه من، زنان باهوش و بااستعداد ندرتاً می‌فهمند که یکی از سخت‌ترین موانعی که باید بر آن غلبه کنند تا موفق شوند، در درونشان است. ما درمورد توانایی‌های خودمان نه تنها خشن‌تر قضاوت می‌کنیم، بلکه کاملاً متفاوت از مردان این کار را انجام می دهیم. درک اینکه چرا این کار را می‌کنیم، اولین قدم برای اصلاح اشتباهات است. و برای این منظور باید به موقع اقدام کنیم.

این احتمال وجود دارد که اگر امروز در کارتان موفق هستید، مطمئناً زن باهوش و بااستعدادی بوده‌اید. کارول وِک (Carol Dweck)، روانشناس، در دهه هشتاد میلادی یکسری تحقیقات انجام داده و بررسی کرد که دختران و پسران باهوش کلاس‌ پنجمی چطور بر درس‌های سخت، جدید و گیج‌کننده کنار می‌آیند.

او نتیجه گرفت که وقتی مسئله‌ای خارجی و پیچیده برای یاد گرفتن به دختران باهوش داده می‌شد، آنها خیلی زود دست کشیده و رهایش می‌کنند—و هرچه IQ دختر بالاتر باشد، احتمال کنار گذاشتن آن درس بیشتر می‌شود. درواقع، باهوش‌ترین دختران، بدترین واکنش‌ها را نشان دادند. از طرف دیگر، پسران باهوش به آن درس مشکل بعنوان یک چالش نگاه می‌کردند و آن را انرژی‌دهنده می‌دیدند. احتمال دوبرابر کردن تلاششان به جای دست کشیدن از آن مسئله، در آنها بیشتر بود.

اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ چه چیز دختران باهوش را آسیب‌پذیرتر می‌کند و باعث می‌شود اعتمادبه‌نفس کمتری داشته باشند، درحالیکه باید بیشترین اعتمادبه‌نفس را در بین همسالانشان داشته باشند؟ در سطح کلاس پنجم ابتدایی، دخترها معمولاً در همه درس‌ها، ازجمله ریاضی و علوم، از پسرها بهتر عمل می‌کنند. بنابراین هیچ تفاوتی نه بین توانایی این دخترها و پسرها  وجود داشت، نه سابقه موفقیت قبلی‌شان. تنها تفاوت در نحوه برداشت آنها از سختی درس بود—اینکه وقتی یادگیری درسی سخت بود برای آنها چه معنا و مفهومی داشت. دختران باهوش بیشتر و سریعتر توانایی‌های خود را زیر سوال می‌برند، اعتمادبه‌نفسشان را از دست می‌دهند و درنتیجه کارایی کمتری دارند.

محققان دلیل این تفاوت را کشف کرده‌اند: اکثر‌اوقات دختران باهوش عقیده دارند که توانایی‌هایشان ذاتی و غیرقابل‌تغییر است درحالیکه پسران باهوش باور دارند که می‌توانند با تلاش و تمرین، توانایی‌های خود را رشد دهند.

اما چطور دخترها و پسرها چنین دیدگاه‌های متفاوتی پیدا می‌کنند؟ به احتمال زیاد به نوع فیدبک و حمایتی که از سمت والدین و معلم ها در کودکی دریافت می‌کنیم بستگی دارد. دخترهایی که کنترل‌نفس را از سنین کمتر شروع می‌کنند، دستورالعمل‌ها را بهتر دنبال می‌کنند و بخاطر "خوبی" خود مورد تشویق و تحسین قرار می‌گیرند. وقتی در مدرسه درسمان خوب است، به ما می‌گویند که خیلی "باهوش" و "بااستعداد" هستیم و یا "دانش‌آموز بسیار خوبی" هستیم. migna.irاین نوع تحسین و تمجید به این معنی است که خصوصیاتی مثل باهوش بودن، بااستعداد بودن و خوب بودن، ویژگی‌هایی است که یا دارید و یا ندارید.

از طرف دیگر اینکه از پسرها بخواهید آرام بنشینند و توجه کنند و گوش دهند برای هر پدر و مادر یا معلمی واقعاً سخت است. درنتیجه، به پسرها فیدبک بسیار بیشتری داده می‌شود که تاییدکننده تلاش است (مثلاً "اگر بتوانی به این درس توجه کنی، آن را یاد می‌گیری"، "اگر فقط کمی بیشتر تلاش کنید، درست می‌شود").

نتیجه: وقتی یاد گرفتن یک چیر جدید واقعاً سخت باشد، دخترها آن را بعنوان نشانه‌ اینکه "خوب" یا "باهوش" نیستند می‌بینند و پسرها آن را نشانه توجه و دقت کردن و بیشتر تلاش کردن.

ما این عقاید و باورها را معمولاً بطور ناخودآگاه تا آخر عمر همراه خود می‌بریم. و ازآنجاکه دخترهای باهوش توانایی‌های خود را ذاتی و غیرقابل‌تغییر می‌بینند، به زنانی تبدیل می‌شوند که خیلی به خود سخت می‌گیرند—زنانی که به طور نابالغانه نتیجه می‌گیرند که توانایی لازم برای موفق شدن در یک حیطه خاص را ندارند و خیلی زود ناامید و دلسرد می‌شوند و از تلاش دست می‌کشند.

حتی اگر هر عیب خارجی در پیشرفت یک زن به بالاترین سطح یک شرکت یا سازمان برداشته شود—هر نابرابری فرصت، هر کلیشه مردسالارانه، همه چالش‌هایی که در توازن بین کار و خانواده با آن روبه‌رو می‌شوند –باز هم باید با این واقعیت کنار بیاید که بخاطر باورهای غلط خود درمور توانایی‌هایش، می‌تواند بدترین دشمن خود باشد.

خودتان چند بار از مقابله با چالش‌ها دوری کرده‌اید و فقط به اهدافی چسبیده‌اید که می‌دانید دست یافتن به آنها آسان است؟ آیا چیزهایی هست که خیلی وقت پیش درمورد آن تصمیم گرفته باشید که هیچوقت نتوانستید در آن موفق باشید؟ مهارت‌هایی که باور داشتید هیچوقت به دست نمی‌آورید؟ اگر این لیست برای شما بلندبالا است، احتمالاً یکی از دخترهای باهوش بوده‌اید که البته اگر توانایی‌هایتان ذاتی و غیرقابل‌تغییر باشند، هیچ اشکالی ندارد. فقط اینطور نیست.

توانایی شما هر چه که باشد—چه هوش شما باشد، چه خلاقیتتان، کنترل‌نفستان، جذابیتتتان یا ورزشکار بودنتان—تحقیقات نشان می‌دهند که کاملاً قابل تغییر هستند. وقتی می‌خواهید در هر مهارتی استاد شوید، تجربه، تلاش و پشتکار شماست که حرف اول را می‌زند. پس اگر دختری باهوش بوده‌اید، وقتش رسیده است که باور اشتباه خود درمورد توانایی‌ها را دور بیندازید و با این واقعیت روبه‌رو شوید که همیشه می‌توانید پیشرفت کنید و اعتمادبه‌نفس لازم برای غلبه بر هر چالشی را به دست آورید.

[ برچسب:, ] [ 14:51 ] [ farzaneh ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

سلام امیدوارم ازاین وبلاگ خوشتون بیایدوبتونیدنهایت استفاده روداشته باشید
آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 8343
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



شکل موس-->
شروع کد تغییر شکل موس -->

پیچک